آزمايشگاه هاي تحقيقاتي و پژوهشي در دانشگاه ها و مراكز علمي و موسسات تحقيقاتي بيشترين مشتريان اين مواد را تشكيل مي دهند. مواد شيميايي آزمايشگاهي به عنوان اصلي ترين مواد مورد استفاده در آزمايشگاه ها محسوب مي شوند به طوري كه تمام وسايل و دستگاه هاي آزمايشگاهي معمولاً براي آناليز و تجزيه تحليل اجزاي سازنده يك ماده از مواد شيميايي آزمايشگاهي با عناصر معلوم و مشخص به كار مي روند. اين هزينه ميانگيني است كه به عنوان معيار پذيرش براي پروژههاي سرمايه گذاري استفاده ميشود. دومين معيار اثرگذار بر بهره وري كل عوامل توليد، دستمزد نيروي كار است كه با شاخص نسبت جبران خدمت به ارزش افزوده نشان داده شده است. به دليل آنكه محصول تابعي از انواع مختلف كالاهاي سرمايهاي و يا كيفيت كالاهاي سرمايهاي است، پس اگر تابع توليد داراي بازدهي نزولي نسبت به هر يك از نهادهها باشد، آنگاه رشد درونزا وجود خواهدداشت. اول آنكه تحقيق و توسعه اجازه ميدهد تا كالاهاي سرمايهاي جديدي معرفي شود كه ممكن است نقش بيشتر و بهتري در توليد نسبت به كالاهاي سرمايهاي موجود داشته باشد.
عوامل مؤثر بر بهره وري كل عوامل در الگوي تخمين زده شده عبارتند از: درصد شاغلان داراي آموزش عالي (آموزش رسمي)، سرانه هزينه هاي آموزشي بنگاه (آموزش غيررسمي) ، سرمايه تحقيق و توسعه، ارزش ستانده، تعداد تجمعي محصولات جديد، نسبت هزينه هاي تبليغات و بازاريابي بر ارزش ستانده بنگاه و نرخ بهره برداري از ظرفيت. علاوه براين، باتوجه به الگوي رشد درون زا و با تاكيد برسرمايه انساني ، نقش تحصيلات ، مهارت و پيشرفت فني در رشد بهره وري كل از روش پنل دنيا محاسبه شده و نتايج بيانگر آن بوده كه سرمايه انساني از نوع آموزش ، مهارت و تخصص تأثير مثبت و معناداري بر بهره وري كل عوامل داشته اند. WiLi بدست مي آيد كه در آن، Li تعداد شاغلان داراي تحصيلات مقطع i، Wi متوسط سالهاي تحصيل مقطع L , i كل شاغلان صنعت مي باشد. عوامل موثر بر بهره وري كل عوامل كه در اين مطالعه بر آنها تأكيد شده است عبارتند از: نسبت شاغلان داراي آموزش عالي به كل شاغلان و نسبت هزينه هاي آموزش (شاخص هاي جايگزين سرمايه انساني)، نسبت هزينه هاي تحقيق و توسعه به ارزش افزوده و شاخص نسبت صادرات به ارزش ستانده، شاخص مربوط به كارايي استفاده از منابع است.
نتيجه منطقي اين دو مشاهده آن است كه ابتدا بايد پيشرفت تكنولوژي را وارد مدل نمود تا توجيهكننده رشد سريعتر توليد نسبت به رشد نهادهها باشد، زيرا اول اينكه، اين ابداعات و نوآوريها نتيجه فعاليت آشكار R&D در بنگاهها بوده و در نتيجه R&D را به اصليترين مؤلفه نرخ رشد اقتصادي تبديل ساختهاست، دوم اينكه، اين پيشرفت را بايد به سياستهاي تجاري و اقتصادي هر كشور ربط داد تا بتوان با تكيه بر آن به توجيه تفاوتهاي مشاهده شده در نرخهاي رشد بلندمدت كشورها دست يافت. سومين معيار، نسبت ارزش واردات ماشين آلات و تجهيرات صنعتي به ارزش افزوده مي باشد. در نهايت، بهره وري مصارف واسطه حاصل تقسيم ارزش ستانده بر ارزش مصارف واسطه است. بهرهوري سرمايه نيز از تقسيم ارزش ستانده يا توليد بخش بر ارزش خدمات مولد سرمايه بدست ميآيد. نتايج بهدست آمده از مدل اقتصادسنجي نشان مي دهد كه يك درصد تغيير در سرمايه گذاري در آموزش نيروي انساني، بيش از 3/2% تغيير در بهره وري كل عوامل توليد را در برخواهد داشت. به بيان ديگر، اهميت اين مقوله در جهان امروز باعثشده كه اقتصاددانان با واردكردن اين عامل در مدل رشد، به نتايج قابل قبولتر و واقعيتر كه با جهان امروز همخواني و سنخيت بيشتري دارد, برسند.
از جمله اين اقتصاددانان ميتوان به كارهاي رومر (1990)، گروسمن و هلپمن (1991) اشاره كرد. در انتها هم اهداف پيشنهادي براي رشد بهره وري در صنايع پتروشيمي در برنامه پنجم توسعه مطرح مي شود و به الزامات و چالش هاي اساسي در مسير تحقق اهداف اشاره مي گردد. اميني و فرهادي كيا و ولي نيا (1391) : در گزارشي به تجزيه و تحليل روند شاخص هاي بهره وري صنايع پتروشيمي و چالش هاي آن در برنامه پنجم توسعه مي پردازند كه نتايج اندازه گيري بهره وري نشانگر آن است كه متوسط سالانه بهره وري كل عوامل درصنايع پتروشيمي 3/0 بوده ، كه كمتر از متوسط سالانه بهره وري در كل بخش صنعت (5/0 درصد) است كه با توجه به شاخص هاي بهره وري محاسبه شده عملكرد صنايع پتروشيمي در همه شاخص هاي بهره وري بدتر از كل بخش صنعت بوده است. نتايج اندازه گيري بهره وري نشانگر آن است كه شاخص بهره وري كل عوامل در دوره مورد بررسي بطور متوسط سالانه 9/6 درصد افزايش يافته و سهم آن در تأمين رشد توليد 8/65 درصدبوده است . شركتهاي ملي نفت به نمايندگي از دولتها منطقاً ميبايست تأمين منافع نسل فعلي و نسلهاي آينده از منابع نفتي را مدنظر قرار دهند.
مشاهده انواع مواد شيميايي: https://irchem.ir/industrial/